ميگويند حدود ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان مسجدي ميساختند.
روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام ميدادند.
پيرزني از آنجا رد ميشد وقتي مسجد را ديد به يکياز کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!
کارگرها خنديدند. اما معمارکه اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد ! کارگر بياوريد ! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فششششششااااررر...!!!
و مدام از پيرزن ميپرسيد: مادر،درست شد؟!!
مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعاي يکرد و رفت...
کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!
معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت ميکردو شايعه پا ميگرفت، اين مناره تا ابد کج ميماند و ديگر نميتوانستيم اثرات منفي اينشايعه را پاک کنيم...
اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم !
روزی *ارباب* خانه ، *خدمتکار* خود را که - مردی ساده دل بود ، برای تهیه *شراب* بهشهر فرستاد *خدمتکار* که از انجام این کاراکراه داشت ، از روی ناچار فرمانش را پذیرفت . اما در دل خود اصلا مایل نبود که بنوعی شریک *میگساری* * اربابش* شود ، بنابراین در مسیر بازگشت ، *کوزه* محتوی*شراب* را محکم به تخته سنگ بزرگی کوبید و خرد کرد ، اما بلافاصله از کرده اشپشیمان شد و از ترس عقوبت بخود لرزید ، چرا که دریافت ، اگر *ارباب* از این کارعمدی او آگاه شود ، قطعا مجازات سختی در انتظارش است . بنابراین فکرکرد و فکر کرد تابهانه ای بیابد
بلافاصله خم شده و دسته باقیمانده از قطعات کوزه را با برداشت وبه سوی خانه شتافت . وقتی *ارباب* جویای حال گردید ، *خدمتکار* با سربلندی گفت : " جناب ، من فرمایشات شما را کاملا بجا آوردم ، اما در مسیر بازگشتم ، تخته سنگ بزرگیبود که به ناگاه *کوزه* *شراب* را از دستانم *ربود* و *دزدید* " *ارباب* پاسخ داد : " عجب ، پس آنوقت این دسته *کوزه* ، در دستان تو چه میکند ؟
"
او پاسخ داد : " این را صرفا برایتان جهت اثبات آوردم ، باور کنین فقط این قسمت از *کوزه* تحت اختیارم بود که آنرا نیزصحیح و سالم تحویل میدهم ، الباقی از آن ، آن تخته سنگه شدکه میتوانید *داروغه* را به سراغش بفرستید
بیست مدیر ثروتمند جهان
1) جک ولش
نشریه فورچون در سال 1999 وی را «مدیر قرن» نامید. عمده شهرت خود را مدیون بازسازی و سازماندهی شرکت جنرال الکتریک است که سطوح مدیریتی رااز 29 سطح به 6 سطح کاهش داده، برخی حوزههای کسبوکار را تعطیل کرده و درصد زیادی از زیردستان خویش را اخراج نمود. بهرغم تاکتیکهای قوی و بیپروای وی (به خاطراخراج تعداد زیادی از کارکنان شرکت، به او «جک نوترونی» مشابه با بمب نوترونی لقبداده بودند)، توانست ارزش جنرال الکتریک را از 12میلیارد دلار به 280میلیارد دلاررساند که بزرگترین افزایش ارزش در هر شرکتی در زمان هر مدیرعاملی بودهاست.
2) استیو جابز
از بنیانگذاران شرکت اپل و رییس پیکسار که به عنوانیاغی و هنرمند و به همان اندازه مدیر تجاری، توانست یک سر و گردن بالاتر از سیلیکونولی قرار گیرد. مجله فورچون او را «مرشد فرهنگی جهانی» نامید که مسوول تغییر شیوهکار و اجرای موسیقی در جهان بوده است. با اینحال او را به خاطر کارهایی از اینقبیل هدف انتقاد قرار دادهاند: گرایشات برتریجویانه، اعتبار زیردستان را برای خودخرج کردن، مدیریت خرد کسبوکار، اخراج کارکنان از روی خشم و هر تعداد خلافهایاندک مثل پارک کردن مرسدس بنز خود در مکان مخصوص معلولان. ارزش خالص دارایی وی بیشاز 20میلیارد دلار برآورد میشود.
3) سر ریچارد برانسون
ریچارد برانسون در سال 1972 و در سن 22 سالگی، نخستینفروشگاه صفحه موسیقی خویش به نام ویرجین را در لندن افتتاح کرد و نخستین قراردادش را با مایک الدفیلد برای صفحات موسیقی ویرجین امضا کرد. سال بعد یکی از صفحات موسیقی الدفیلد روانه بازار شد و در تعداد میلیونی به فروش رفت که متنی کلاسیک ازموسیقی آزمایشی الکترونیکی شد. پنج سال بعد، برانسون قراردادی با یک گروه موسیقی راک امضا کرد که سایر موسسات آنها را رد کرده بودند. برانسون علاوهبر فروشگاههای صفحه موسیقی و شرکت هواپیمایی، به خاطر تلاشهای رکوردگذار جهانی مشهور است و به اندازه سلطان تجاری بودن به خاطر بیباک بودنش مورد احترام است. او که شخصیت پرجذبه و قابلی پیدا کرده است در تعدادی از پرطرفدارترین نمایشهای تلویزیونی ظاهر میشود. او یک سفینه فضایی نیز دارد. حداقل این که برانسون ثابت کرده است یک نفر میتوانددر عین حال که یکی از ثروتمندترین و موفقترین مردم جهان است، گرم و دوستداشتنی نیز باشد.
4) سام والتون
سام والتون در سطرهای پایانی کتاب خود با عنوان «ساخت آمریکا» نوشت مهمترین قانون در تجارت، شکستن همه قوانین است. او همچنین گفته است،«من همیشه به خودم، به خاطر زیرپاگذاشتن قوانین کسان دیگر، افتخار میکردم و همیشه طرفدار انسانهای سرکش و تکرویی بودم که قواعد من را به چالش میکشیدند.» رویکردنوآورانه و جسارتآمیز وی به کسبوکار، تاسیس فروشگاههای زنجیرهای جهانی وال مارت بود که در سال 2002 توانست جای شرکت نفتی اگزان را به عنوان بزرگترین شرکت جهان بگیرد.
5) بیل گیتس
این را دیگر همه میدانند که ثروتمندترین مرد جهان کسی است که از دانشگاه اخراج شد. بیل گیتس به جای اتمام تحصیلات در دانشگاه معتبر هاروارد، تصمیم گرفت به یک فعالیت پر ریسک اشتغال ورزد و تمام وقت خویش را به کسبوکار کوچکی به نام «مایکرو سافت» اختصاص داد که با کمک همکلاسی خود پل آلنتاسیس کردند. گیتس که از رویههای موجود منبع دسترسی باز توسعه نرمافزار رضایت نداشت، تصمیم به پولی کردن سیستم گرفت و درخواست اخلاقی برای منبع بسته کرد. او باتغییر قواعد توسعه نرمافزار،صنعت نرمافزار را به نحوی که امروزه میشناسیم تثبیت نمود.
6) دونالد ترامپ
میلیاردر خودساخته، سلطان املاک و مستغلات و به عنوان کسی که قواعد را به وجود میآورد شناخته میشود. در بین قواعد ترامپ برای موفقیت،این واژهها را پیدا نخواهید کرد: شرم، بخشندگی، همدردی یا مهربانی. دونالد ترامپ،رییس اصالتا قلدر ضعیفکُش، یک نماد فرهنگی و یکی از مشهورترین مردان جهان است. ازمقایسه عکسهای تبلیغاتی وی در سالهای اولیه شهرت یافتن وی با تسلط اخیر وی درصحنه جهانی، روشن میشود که ترامپ چهره مشخصا رذیلانهای پیدا کرده است. در حالی که هیچ کس رهبری ترامپ را در کسبوکار زیرسوال نمیبرد، شهرت وی، اگر نه ثروت وی، بیش از آنکه ناشی از معاملات تجاری خاص یا تصمیمات حرفهای باشد به خاطر تصویر «رییسپست فطرت» و زندگی شخصی پرسرو صدای وی بوده است.
7) هنری فورد
پدر خودروهای امروزی، بنیانگذار شرکت خودروسازی فوردو مخترع خط مونتاژ متحرک خودرو، رهبر تجاری کاملا غیرمتعارفی بود. هنری فورد باپافشاری بر تولید انبوه خودروهای ارزان برای یک بازار گسترده، زمانه خویش و نیزسرمایهگذاران را به چالش کشاند. او دستمزدی بسیار بیشتر از آنچه مرسوم بود به کارکنان شرکت پرداخت که این کار را «مشوق دستمزد» نامید و بدین وسیله توانست نیروی کار قوی را جذب و نگه دارد. فورد از «سرمایهداری رفاهی» حمایت میکرد و علاقه غیرمعمولی به وضعیت زندگی کارکنان نشان داد و آنها را ملزم به زندگی طبق قوانین تعیین شده در «واحد جامعهشناختی» خود میکرد، به طوری که چگونگی گذراندن ساعات فراغت آنها را مشخص و محدود میساخت. ریسکهای وی نتیجه داد و شرکت فورد به ترسیم چشمانداز مدرن شهری کمک کرد.
8) ری کراک
ری کراک نخستین رستوران مک دونالد را باز نکرد. او صرفایک شرکت کوچک خانوادگی را به حق امتیاز جهانی چندمیلیارد دلاری تبدیل نمود. استعداد کراک مثل هنری فورد و قبل از او این بود که راهی پیدا کرد تا کالاهای باکیفیت را به یک بازار انبوه وارد کند. او با معرفی خط مشیهای اکید برای چگونگی تولید و فروش اقلام غذایی، انقلابی در صنعت رستوران به وجود آورد. او فروش همبرگررا به یک علم تبدیل کرد و حتی صاحبان حق امتیاز خود را مجبور به گذراندن لیسانس همبرگرشناسی در موسسه آموزشی مک دونالد کرد. اما کراک بر خلاف فورد، به خاطرپرداخت دستمزد تا حد امکان اندک به کارکنانش مورد انتقاد واقع شد و متهم گردید که سعی در دور زدن قوانین حداقل دستمزد را داشت.
9) لی کا شینگ
ماجرای لی کا شینگ، ماجرای آمریکایی واقعی است: سختکوشی، عزم استوار و انتخابهای هوشمندانه که او را از فقر خارج ساخت و به محیط زیست اهمیت میدهد. تنها تفاوت این است که شینگ از چین است. ثروتمندترین مرد در هنگ کنگ، مجله فوربس ارزش خالص داراییهای شینگ را 5/26میلیارد دلار گزارش کرده است. برای مردی که دیپلم دبیرستان ندارد چنین ثروتی بد نیست. او هنوز به گذشته معمولی خویش وفادار مانده است (خانوادهاش هنگامی که ژاپن چین را اشغال کرد از کشور فرارکردند) و ترجیح نمیدهد ثروت خویش را به رخ بکشد. او به آرامی و مطبوع سخن میگویدو از کفش و ساعت ارزان قیمت استفاده میکند. در عین حال نظم و انضباط وی و جهتگیریروشن در کسبوکار باعث شده که لقب سوپرمن به وی بدهند. با اینکه ترکیبی منحصربهفرداز شرق و غرب جهان است کاملا به هیچ قالبی در نمیآید.
10) روپرت مورداک
سلطان رسانههای خبری و یکی از قدرتمندترین مردان جهانبا مالکیت شرکتهای بسیاری از قبیل نیوز کورپرویشن، فاکس نیوز و نیویورک پست،روپرت مورداک 109مین مرد ثروتمند جهان است و مقام اعظم در رتبه کاتولیکی سنتگریگوری کبیر (لقبی که پاپ جان پل دوم به این استرالیایی – آمریکایی اعطا کرد هرچند که مورداک پروتستان است) وی به خاطر قدرت بسیار زیادی که در رسانهها کسب کردهو استفاده غیراخلاقی از اموال خود در مسیر دیدگاههای سیاسی دست راستی خویش، موردانتقاد وسیعی واقع شده است. او در سراسر فعالیت کارآفرینی خویش، منافع رسانهای وسیاسی خویش را با ترسیم دقیق یک خط متوازن ساخته است، اما همیشه بدون حادثه نبودهاست.
11) کری پاکر
وقتی که در سال 2005 کری پاکر از دنیا رفت ثروتمندترین مرد در استرالیا و سهامدار اصلی شرکت نشر و پخش بود. وقتی پدر وی فرانک پاکر،سلطان رسانه از دنیا رفت، کری امپراتوری خانوادگی را به ارث برد که اگر به خاطراختلاف خانوادگی نبود به برادر بزرگترش کلاید میرسید که با عزیمت او به آمریکااختلاف خاتمه یافت. کری پاکر که رقیب قسمخورده غول رسانهای روپرت مورداک بود اغلببا اتهامات مختلف روبهرو میشد تا جایی که متهم به فرار مالیاتی، جنایت سازمانیافته و قاچاق مواد مخدر شد، اگر چه پاکر سرانجام از تمام اتهامات تبرئه شد هنوز دراسترالیا به عنوان کسی که در جنایات سازمان یافته نقش داشته است به یاد آوردهمیشود.
12) آندرو کارنگی
مهاجر فقیر اسکاتلندی که با تشخیص نیاز به تغییر،توانست به ثروتمندترین مرد در آمریکا تبدیل شود. او خود را با بازارهای در حالتوسعه تطبیق داد، سرمایهگذاری سنگینی در فناوریهای نو کرد و هراسی نداشت که توصیههای خویش را زیر سوال ببرد.
در سن 33 سالگی، بیمناک از اینکه عمر خود راوقف ثروتاندوزی کردن، راحتی و آسایش را از وی سلب کرده است، نامهای به خودش نوشتو توصیه نمود که دنیای کسبوکار را در عرض دو سال برای همیشه ترک کند. نیازی بهگفتن نیست که او به این توصیه عمل نکرد. این تنها باری نبود که حرف و عملش با هم همخوانی نداشت. برای مثال، کارنگی در توجه صریح به برابرطلبی سیاسی و حقوق کارگران در تشکیل اتحادیه نظیر نداشت؛ اما او تاکتیکهای ضد اتحادیهای هنری فریک را تاییدکرد که منجر به مرگ تعداد نامعلومی در جنگ هومستید شد. کارنگی تلاش کرد به اینشعار خود که «انسانی که ثروتمند میمیرد بدنام شده میمیرد»، عمل کند: او در زمانمرگش، 350میلیون دلار عمدتا برای ایجاد کتابخانههای عمومی و پشتیبانی از نهادهای علمی اهدا کرد.
13) بوریس برزویسکی
نسبت به اکثر بخشهای جهان، فساد بخش شناختهشدهای ازتجارت و سیاست در روسیه است، البته تجار و سیاستمداران معمولا از اشاره به جنبهشرارتبار جاهطلبیهای خود خودداری میورزند، اما بوریس برزویسکی یک استثنا است. در حالی که این میلیاردر همه اتهامات در رابطه با ارتباطات خود با فعالیتهای جناییرا رد میکند، او علنا تهدید کرده است جای ولادیمیر پوتین را «با زور» میگیرد. برزوسکی کمک کرد تا پوتین به قدرت برسد و اکنون او را متهم به جنایت میکند.
تعجبی ندارد که برزویسکی هدف عملیات ترور قرار گیرد. او عضو برجسته آکادمی علوم روسیه بود. قبل از اینکه از خرید و فروش خودرو به ثروت هنگفتی دستیابد کتابها و مقالات بیشماری درباره ریاضیات کاربردی منتشر ساخت. او در حال حاضربه نام پلاتون النین و با پناهندگی سیاسی در لندن زندگی میکند.
14) ارکادی کوهلمان
او خود را «از نوع بچه بدهای» تشکیلات بانکداریمینامد. ارکادی کوهلمان که بنیانگذار و رییس اجرایی ای ان جی دایرکت یکی ازبانکهای با رشد بالا در آمریکا است میگوید او حتی بانکها را دوست ندارد و ازکارتهای اعتباری متنفر است. کوهلمان جدای از «انرژیبخشی» به صنعت بانکداری، یکشورشی با ذهن قوی است که بانک خود را بدون دستگاههای خودپرداز یا شعبات رنگ ووارنگ اداره میکند. همه معاملات به صورت الکترونیکی بدون نیاز به حداقل سپرده یاکارمزد از مشتری انجام میشوند. کوهلمان میگوید که وی برخلاف اکثر مدیران مالی قصددارد به مردم کمک نماید تا پولشان را پسانداز کنند نه اینکه خرج کنند. اومیخواهد پساندازکردن پول را «مطلوب سازد.»
15) میکائیل دل
میکائیل دل یکی از مهمترین نوآوران صنعت رایانه شناختهمیشود که با کاهش واسطه و فروش مستقیم رایانه شخصی به مصرفکننده، به مصرفکنندگاناجازه داد تا با تلفن یا نامه، دستگاهها و تجهیزات را سفارش دهند. او که ازدانشگاه اخراج شد یکی از سه تولیدکننده اصلی رایانه شخصی و یکی از مردان ثروتمندجهان است. (اگر ارزش ویژه داراییهای وی را مقایسه کنید به نظر میآید که دل میتواند 6 تا 7 دونالد ترامپ را بخرد.) برخی از رقبای دل، به مدل تجاری منحصربهفرد وی طمع کردند، اما بدون اینکه موفقیتی بهدست آورند. او القابی مثل«مرد سال» را از مجله PC، «مدیر عالی در کسبوکار آمریکا» از نشریه Worth و«کارآفرین سال» از مجله Inc دریافت کرده است. تارنمای دل کام، یکی از بزرگترین سایتهای تجارت الکترونیکی مصرفی در فضای مجازی است.
16) رومن آبراموویچ
برخی زمانها او را «الیگارشی آرام» مینامند،پانزدهمین مرد ثروتمند جهان همیشه چشم خود را روی روابط پنهانی بسته است. رومن آبراموویچ که وزنهای در صنعت نفت روسیه و مالک باشگاه فوتبال چلسی است با تصمیمات تجاری متهورانه و اغلب حیرت انگیز خود جهان را تحتتاثیر قرار داده است. با وجوداتهامات وارده به وی که ثروتش را از راه بدبخت کردن دیگران به دست آورده است، مجله اکسپرت، آبراموویچ را مرد سال روسیه معرفی کرد و جایزه مرتبه افتخار را به خاطرکارهای نیکوکارانه برای توسعه منطقه چوکتکا دریافت کرد که نماینده و فرماندار آنمنطقه نیز هست. آبراموویچ قبل از رسیدن به چهل سالگی معاملات تجاری چند میلیارددلاری انجام میداد. او تایید کرده است که میلیاردها دلار بابت زد و بندهای سیاسی پرداخته است.
17) جف بزوس
آمازون کام، یکی از پیشتازان تجارت الکترونیکی است که ابتدا برای کتاب استفاده میشد. اینک یکی از پیشتازان در توسعه وب شده است که چگونگی خرید و فروش هر چیزی از فیلم و موسیقی و لوازم آرایش و وسایل منزل را تغییرداده است. آمازون با اکتشاف و کاربرد فناوریهایی از قبیل آمازون کیندل و آمازون مکانیکال ترک، چگونگی مطالعه کتاب و تعامل مصرفکنندگان با رهبران بازار را تغییرداده است. جف بزوس، مردی که در پشت این پدیده است میگوید بیشتر موفقیت خود رامدیون شانس و اقبال و کشف شهودی بوده است. بزوس همیشه یک چشم به مشتری داشته است وریسکهای زیادی را پذیرفته که برخی اوقات به نفع آمازون نبوده است. با این حال اوموفق به هدایت آمازون از میان بحران دات کام در دهه 1990 شد که توانست یکی از معدودستونهای بادوام وب شود. بر خلاف مدیران سایر سایتهای پیشتاز وب مثل eBay، یاهو وگوگل، جف بزوس پست اجرایی خود را از آغاز یعنی زمانی که فقط کتاب میفروخت، حفظ کرده است.
18) سرگئی برین و لری پیج
این دو با هم دوره دکترا را در استنفورد دنبال میکردندکه موتور جستوجوی گوگل را توسعه دادند و شرکت سهامی گوگل را تاسیس نمودند و دو مردثروتمند جهان شدند. در سال 2007 در کنار اریک اشمیت، کسی را که استخدام کردند تا بهآنها در مدیریت گوگل کمک کند طبق فهرست جهانی مجله PC مهمترین افراد در وب هستند. آنها سرمایهگذاران شرکت تسلا موتورز شدهاند که قصد تولید خودروهای پیشرفته الکترونیکی را دارد. آنها یک بوئینگ 767 نیز خریدهاند که به یک هواپیمای مدیریتی بسیار بزرگ مبله شده لوکس تبدیل شده است. آنها هنوز به طور رسمی در دوره مرخصی ازتحصیل دکترای خود در استنفورد بهسر میبرند.
19) اینگوار کامپارد و خانواده
بسیاری از میلیونها نفری که از صدها فروشگاه IKEA درسطح جهان خرید میکنند نمیدانند که دو حرف اول این فروشگاه زنجیرهای اثاثیه منزلاز حروف نخست اسامی «اینگوار» و «کامپارد» گرفته شده است. (دو حرف آخر نیز از مزرعه الماتارید و دهکده آگونارید که او به دنیا آمده بود، گرفته شده است) یکی ازنوآوریهای اساسی در پشت موفقیت IKEA شیوه کامپارد در یافتن راههایی برای کاهشدادن هزینهها است، در حالی که طرحهای اصیل و صاحب سبک ارائه میکند که به راحتیبه منزل برده شده و قابل پیاده کردن است. کامپارد به خاطر خست و صرفهجویی معروف است. با اینکه ثروتمندترین مرد اروپایی در جهان شناخته میشود (البته ثروت وی ازلحاظ قانونی متعلق به کل خانواده است) او ترجیح میدهد با یک ولووی قدیمی رانندگی کرده و در قسمت اکونومی کلاس سفر کند.
20) جورج سوروس
جورج سوروس ادعا میکند که از طریق تحلیلگری مالی در وال استریت شروع به پول درآوردن کرد تا بتواند ثروت کافی برای پرداختن به علایق خویش که نویسندگی و فلسفه بود پسانداز نماید. او از اندیشههای فیلسوف بزرگ انگلیسی سر کارل پوپر تاثیر فراوانی پذیرفت که کتاب «جامعه باز ودشمنان آن» پوپر باعث شد تا سوروس موسسه جامعه باز را تاسیس کند نهادی که هدفش«شکلدهی به سیاست عمومی برای ترویج حکمرانی دموکراتیک، حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی، حقوقی و اجتماعی» اعلام شده است. سوروس به خاطر عمل نکردن به ایدهآلهای شفافیت خود مورد انتقاد قرار گرفته است، چون موسسه جامعه باز، بیش از آنچه قانون تکلیف کرده است از فعالیتهای خود را افشا نکرده و اهداف مطلقا سیاسی را دنبالمیکند. البته اکثر آن انتقادات از جانب کسانی میآید که هوادار دموکراتهانیستند.
منبع : وبلاگ تازه های مدیریت
مردي در کنار جاده، دکه اي درست کرد و در آن ساندويچ مي فروخت.
چون گوشش سنگين بود، راديو نداشت، چشمش هم ضعيف بود، بنابراين روزنامه هم نمي خواند.
او تابلويي بالاي سر خود گذاشته بود و محاسن ساندويچ هاي خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش مي ايستاد و مردم را به خريدن ساندويچتشويق مي کرد و مردم هم مي خريدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زيادترکرد.
وقتي پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار راديو گوش نداده اي؟ اگر وضع پولي کشوربه همين منوال ادامه پيدا کند کار همه خراب خواهد شد و شايد يک کسادي عمومي به وجودمي آيد.
بايد خودت را براي اين کسادي آماده کني.
پدر با خود فکر کرد هر چهباشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار راديو گوش مي دهد و روزنامه هم مي خواند پس حتماًآنچه مي گويد صحيح است.
بنابراين کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوي خود را هم پايين آورد و ديگر در کنار دکه خود نمي ايستاد و مردم را به خريد ساندويچ دعوت نمي کرد.
فروش او ناگهان شديداً کاهش يافت.
او سپس رو به فرزند خود کردو گفت: پسرجان حق با توست.
کسادي عمومي شروع شده است.
آنتوني رابينز يک حرف بسيار خوب در اين باره زده که جالبه بدونيد: انديشه هاي خود را شکل ببخشيد در غير اينصورت ديگران انديشه هاي شمارا شکل مي دهند. خواسته هاي خود را عملي سازيد وگرنه ديگران براي شما برنامه ريزي مي کنند.
این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما کهدر این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر می باشد.
&l
[ جمعه 22 شهريور 1392برچسب:
,
] [ 21:23 ] [ زینب ]
[
]